
“واللا دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ آ. ما که بهچشم خودمان ندیدیم. یههمخانهای داشتیم که این الان لندن میشینه با عیالش. اون از همسادهشون شنیده که بقال سر خیابونشون به قصاب محل، اینها رو میگفته. که باز هم اول این اینگیلیسا شروع کردن این غائله رو. باباجان شما نمیدونین این اینگیلیسا چه جونورایی هستن. با همین بریگزیت مرگزیت گزمیتشونهاا، عالم رو بههم ریختن. انگاری فهم و فراست دووود شده رفت هوا. با اون نخسوزیر نکبتیشون. اه اه. بعد هم که اون امریکاییها بلانسبت مثل گوسفند رفتن دنبال جدوآباد اینگیلیساشون. گوسفند هم گوسفندای ولایت قیاصآباد. لااقل فرق چوپان و سگ و گرگ و شغال رو ملتفط میشن. حالا جای شکرش باقیه بابامجان که این فرانسویها بالاخره یه جو عقل و شعور نشان دادن از خودشان وگرنه الان یوروپ موروپ رفته بود قاطی باقالیها. چیزی نمانده بود از عالم دیگه. الان هم که نوبت رسیده به مملکت ایران. خدا آخرعاقبت همهی ما رو بخیر کنه بابامجان. انگاری دنیا داره زیروزبر میشه.”
خیلی حس غریبی هست. هرجا که نگاه میکنم، گسستگی شدیدی بین آدمها دیده میشه. عدهی کثیری در جهل مرکب لم دادند و افسارها رو سپردن دست گروهی که بیشتر تحمیق و تحمیرشون کنن. جمعی سعی در روشنگری دارند ولی فانوسهاشون افتاده به پتپت. زوری نداره انگار. تحمیرکنندگان پول و قدرت دارن و تحمیرشوندگان اکثریت. دموکراسی هم که یار و یاورشون هست. عوامگرایی تبدیلشده به عوامفریبی و هرکی که بیشتر و بزرگتر دروغ بگه راحتتر سوار میشه.
کاش واقعاً میشد که مرزها رو بههم ریخت و یهجور دیگه کشید. من با اون دگرباش امریکایی طرفدار برنی، با اون انگلیسیای که همراه کوربین دنبال عدالت اجتماعی هست، با اون فرانسویای که با اینکه نه مکرون نه لپن کاندیدای مطلوبش هستن ولی میره پای صندوق و از خواستهش کوتاه میآد تا هم دنیا رو نجات بده هم فرانسه رو، با همه و همهی آدمهایی که (فارغ از رنگ و زبان و جنسیت و مسلک) دریچههای دیدشون رو از تنگنظریها پاک کردن، بیشتر احساس نزدیکی میکنم تا با هموطنایی که برای منفعت دوروزهشون دارن زیرعلم ارتجاع و ددمنشی سینه میزنن، یا با اونایی که بقیه رو مسخره میکننن که برای اصلاح جامعه (و نجات ایران و منطقه و حتی جهان) دستوپا میزنن، یا با کسانی که توی توهم رهایی توسط ائتلاف تفنگدارهای امریکایی و اعضای مجاهدین خلق و پیروان شازده رضا پهلوی هستن.
همزبانی خویشی
و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست